شنبه ۰۴ مهر ۹۴ ۱۱:۴۳
حديث جواني
اشكم ولي به پاي عزيزان چكيدهام
خارم ولي به سايهٔ گل آرميدهام
با ياد رنگ و بوي تو اي نو بهار عشق
همچون بنفشه سر به گريبان كشيدهام
چون خاك در هواي تو از پا فتادهام
چون اشك در قفاي تو با سر دويدهام
من جلوهٔ شباب نديدم به عمر خويش
از ديگران حديث جواني شنيدهام
از جام عافيت مي نابي نخوردهام
وز شاخ آرزو گل عيشي نچيدهام
موي سپيد را فلكم رايگان نداد
اين رشته را به نقد جواني خريدهام
اي سرو پاي بسته به آزادگي مناز
آزاده من كه از همه عالم بريدهام
گر ميگريزم از نظر مردمان رهي
عيبم مكن كه آهوي مردمنديدهام ( رهي معيري )
- ۳۰۸ بازديد
- ۰ نظر